زیارت در زیارت
می گفت زیارت ساده است . ساده ی ساده !
چشم هایت را می بندی و تمرکز می کنی . بعد کم کم باذن الله می گویی و قدم بر میدادی . حتی گشت ها و تفتیش ها را هم از قلم نمی انداخت . توی صف می ایستی تا تفتیش شوی . بالاخره حق الناس است . باید رعایت کرد همه جا به نوبت را !
وارد حرم که شدی در همان کنج مورد علاقه که حسابی تصویرش در خیال زنده است می نشینی .
می شود باب قبله روی پله هایش که به علت تعمیر رفت و آمد کمی دارد . بعد هرچه دلت خواست بخوان . البته شک نداشته باش که حال روحی هیچ نیست الا مداحی . جالبترش می دانی چیست ؟ حال هیچ مداحی ای هم نیست الا همان ترکت معروف که مدام می گوید : کربلا .. کربلا .. اللهم ارزقنا …
یعنی کربلا هم که باشی ، حتی روی پله های باب قبله هم که بنشینی ، باز عاشق را گریزی نیست از طلب معشوق .. هیاتی باشی چیزی جز حسین نمیخواهی … اصلا همه ی کیف دنیا همین است که توی کربلا هم که باشی باز کربلا را بخواهی دیگر چه رسد به سایر نقاط این دنیا … همین حالا چشم هایت را ببند و زیارت حسین را بخواه …