سفرنامه عتبات / مسجد حنانه در نجف
وقتی که ” تو ” می شوی نمک ِ خلقت ٬ عجیب نیست که میان شهر نجف نزدیک بارگاه حضرت مولا هم ما بر سر و سینه بزنیم و حسین حسین بگوییم .
مسجد حنانه انقدری با حرم مولا فاصله ندارد . همان مسجدی که وقتی پیکر مولا از کنارش عبور کرد سر خم کرد و ناله سر داد .
وارد مسجد که می شوم یک راست می روم به سراغ ضریح میان مسجد . یعنی همه می دوند به سمت ضریح و مداح کاروان هم ذکر حسین را نمک ِ اشک هایمان می کند .
مسجد با صفایی که در میانش یک ضریح دایره ای کوچک است که گوییا سر مولایمان حسین مدتی اینجا بوده .
می نشینم گوشه ی مسجد و روی کاغذ ذهنم معادله ی چند مجهولی ای را می نویسم .
سر ارباب ما یک شب در خانه ی خولی ملعون بوده . در تنور خانه اش . اما بومی های نجف می گویند چیزی به نام خانه ی خولی نمی شناسند !
حالا وسط این شهر یک مسجدی بنا شده که می گویند سر مولایمان حسین اینجا بوده . یعنی چه رابطه ای هست میان خانه ی خولی ِ ملعون و تنور خانه اش و مسجد حنانه و سر مولایمان حسین ؟
ای کاش که این معادله جوابش همانی نباشد که به ذهن من آمد !