بوسه به پای حضرت شه زاده واجب است
هنوز همان نوار کاست قدیمی را دارم . بین آن همه سی دی و فلش و مموری کارت داخل کشو خیلی تابلو است ! هر وقت می خواهم یا حتی نمی خواهمش راحت می بینمش . یک چیزی متفاوت از بقیه ی محتویات کشو . یک طرف نوار وصیت نامه اش را با صدای خودش ضبط کرده بود و طرف دیگرش صدای حاج منصور ارضی است که در طول سی دقیقه ی نوار، نوحه اش تکرار می شود . انگار که ارادت خاصی به این نوحه داشته و با همان امکانات کم آن موقع ها نوحه را بریده و چند بار کنار هم قرار داده که در تمام مدت این یک روی نوار چند بار برایش تکرار شود ؛ ” علی اکبر عزیز بابا / غرق خون گشته ارباً اربا / …” گاهی هم فقط صدای خود حاجی است با بک گراند سینه زنی ؛اشبه الناس بر پیغمبر …
تمام طول مسیر را از در ورودی میله کشیده بودند . از همین داربست های فلزی و باید توی صف می ایستادیم که از بین میله ها رد شویم . ازدحام خیلی زیاد بود . صف خیلی آرام جلو می رفت . به وسیله داربست ها ناچار از در میانی وارد شدیم . از سمت حضرت ابراهیم مجاب دور زدیم و از دری که سمت پایین پا است دوباره صف گیر کرد . صدای هم همه ی قشنگی پیچیده بود . از پشت سرم یک نفر مدام صلوات می گفت . صلوا علی محمِد و آل محمِد (تمام صلوات ها به کسر دوم میم کلمه محمد !)؛ جمعیت بلند صلوات می فرستادند . صلوات های فارسی و عربی قاطی می شد . لشهداءِ صلوا علی محمِد و آل محمِد ، اللهم صل علی محمِد و آل محمِد … صلوات ها توی ذهنم می چرخیدند ، به در ورودی رسیدیم . قسمت شش گوشه ی پایین پای حضرت سیدالشهدا بود ؛ سمت ِ علی اکبر . بهشت زهرا خلوت بود . وسط هفته اموات آرامش بیشتری دارند !والاه . نه خبری از مردمی است که شلوغ کنند . نه خبری از بچه های تخس است که روی قبر ها بپر بپر کنند .. یک شیشه گلاب گرفته بودم که بریزم روی مزارش . از آن گلاب های ناب کاشان . واکمن هم برده بودم که همان نوحه ی حاج منصور را برایش بگذارم در بهشت ِ بالا حالش را ببرد . در شیشه ی گلاب را باز کردم . یک نفر از پشت سر زد روی شانه ام . دستش را آورد جلو و بلند گفت : صلوا علی محمِد و آل محمِد ؛ اللهم صل علی محمِد و آل محمِد .. کمی گلاب ریختم روی دستش . صلوا علی محمِد و آل محمِد …
همه چیز در همین قطعه شهدا عارض آدم میشود .. دلتنگی کربلا و حضرت علی اکبر . دلتنگی همان نوحه قدیمی . دلتنگی برای مزار تو .
شادی روح شهید غلامرضا نوری صلوات