پرچم تو بی قراره
21 فروردین 1391 توسط ...
سقف صحن را ساخته اند . حالا سایه تکان نمیخورد از روی سر زائران . حیاط ، خلوت و کوچک است . صدای گنجشک ها دم سحر غوغا میکند . بالای دیوارهای ورودی حرم را تا سقف شیشه زده اند . روی پله های ورودی می نشینم . گنبد پیداست . کمی که خم می شوم. پرچم هم مشخص است .
زائرها از کنارم رد می شوند و رد پایشان را که دنبال میکنم همه جلوی در ورودی حرم می ایستند و دوباره به راه می افتند . کم کم تکیه می دهم به دیوار کناری . زانوهایم را ستون میکنم و سرم را میگذارم روی پاهایم . خیره می شوم به پرچم . اباعبدالله الحسین …
نسیم می وزد .. پرچم تکان می خورد .. انگار رنگ سرخ می پاشد به چشمهایم .. نسیم می وزد … پرچم تکان می خورد .. روحم می پرد از دستم .. جسمم بی جان می افتد … پر میزنم تا بهشت ِ حسین …